سیاسی می گویم
سیاسی فکر می کنم
سیاسی می نویسم
حتا نقاشی هایم سیاسی است
دین من این است
اما تقلب نه
دروغ نه
فریب نه
برای هیچ جنبنده ای
حیوان و گل و گیاه حتا
دین من این است.
نوشته هاي گلمحمدي
درباره وبلاگ
موضوعات شعر (13) امام علی، شهادت، مردترین (1) نیمه شعبان، امام زمان(عج)، سیاسی، مذهبی (1) ایران،سیاست، مذهب (1) اسیر،سیاست، مذهب (1) مدرک، درک، شعور، سیاست، مذهب (1) اسیر، سیاست، مذهب (1) مذهب (1) سیاست (1) مذهبی (1) سیاسی (1) خدا (1) نظرات، هم فکری (1) سیاسی، مذهبی، سیاست، مذهب (1) قرآن (0) بدون موضوع (14)
آرشیو وبلاگ http://neveshteh1.blogfa.com/ آمار وبلاگ تعداد بازدیدها :
4647
تعداد نوشته ها :
34
تعداد نظرات :
0
نوشته هاي گلمحمدي
امام حسن علیه السلام
شادی رو می بینم تو چشم آفتاب تو چشم مهتاب می رسه از راه امام و آقا حسن جان مولا می خنده آسمون نگاهش زیبا رخش مثل ماه می رسه از راه امام و آقا حسن جان مولا
برچسب ها : شعر
اوج شناخت من ز تو
اوج شناخت من ز تو
گریه و اشک و ناله است
و این غم کمی نیست
سینه زن تو باشم و
ندانم از تو هیچ من!
برچسب ها : شعر
زمین نزن به پیش چشم دشمنان برادرت
چرا چه وقت پر کشید؟
حجاب دختران ما!
حجاب مادران ما!
حجاب خواهران ما!
زمانی افتخار ما قسم به چادر تو بود
چه کس کشید چادرت ز سر ولی تو ساکتی؟
بگو چرا تو ساکتی؟
بدون چادر و حجاب میان کوچه ای چرا؟
تمام دشمنان را حیاء تو حجاب تو زمین زد
شهید به عشق چادرت به روی مین خیز زد
چرا چه شد خواهرم ؟
دگر حیاء....
دگر حجاب...
این دشمنان ...
زمین نزن به پیش چشم دشمنان برادرت
حجاب تو عزت است
حجاب تو قدرت است
برای من
برای تو
برای ما
زمین نزن به پیش چشم دشمنان برادرت
زمین نزن....
برچسب ها : شعر
با حجاب رنجورم
صبح زود می بینم دخترانی را که دل به دنیا بستند تن به سرما دادند پی روزی هستند از خودم می پرسم چرا نیش سرما شده شرینتر از گرمی کلبه ی ما؟ و مدام چون پوتکی می خورد بر سرمن این سوال سنگین "چرا نیش سرما شده شرینتر از گرمی کلبه ی ما؟" چرا، چرا، چرا، ... و به دنبال جواب گیجِ گیج می گردم یک کسی می گوید: "حتما لازم دارند تا بچرخد چرخِ کلبه ی ساده شان" شاید اینطور باشد و به اجبار چنین تن به سرما دادند ولی آیا پوشش که زبانیست گویا تا بگویم کیستم پس چرا باختِ رنگ من مسلمان هستم بی حجابی نیست ننگ؟ و نمی گنجد هیچ در باور من که زنی، دختری که هنوز هست مومن بی حجاب می گردد چه کنم مجبورم! با حجاب رنجورم و هنوزم گیجم این چه اسلامی است و مسلما آیا می تواند اینطور بی تفاوت باشد و بگوید این را بی حجاب مجبورم! با حجاب رنجورم! و مدام چون پوتکی می خورد بر سرمن این سوال سنگین "چرا نیش سرما شده شرینتر از گرمی کلبه ی ما؟"
برچسب ها : شعر
ذکر شب و روز من است یا رضا
سبزه ی کوچک که مرا دید گفت ذکر شب و روز من است یا رضا قلب و دلم می تپد از عشق او عزم سفر کرده ام و بسته پا چون تو که رفتی به سفر یاد کن جای من آور رکعتی هم به جا
برچسب ها : شعر
یا علی موسی الرضا سلطان دین
چشم و چراغ همه اهل زمین یا علی موسی الرضا سلطان دین
برچسب ها : شعر
یا علی موسی الرضا شاه جهان
شهر و دیاری که تو هستی در آن خیره کند چشم همه مادران شیر که دهند نام تو ورد زبان یا علی موسی الرضا شاه جهان کودک من نام تو آموخته چشم به راه نظرت دوخته
برچسب ها : شعر
