به چه کارت آیدکه بدانی کیستمچون که دیگر نیستم؟
به چه کارت آید
که بدانی کیستم
چون که دیگر نیستم؟
تمام لحظه های منبه مثل شب سیه شدهتمام آسمان منبدون نور مه شده تمام هر دو چشم من اسیر خاک ره شدهتمام این دلم عجیبفقیر یک نگه شده
تمام لحظه های من
به مثل شب سیه شده
تمام آسمان من
بدون نور مه شده
تمام هر دو چشم من
اسیر خاک ره شده
تمام این دلم عجیب
فقیر یک نگه شده
چند نفر خورشید رادر جهان می فهمندیا که هر صبح به اوصبح بخیر می گوینداما خورشید تابان!مهربان است هرروزمهربانتر هر روز!
چند نفر خورشید را
در جهان می فهمند
یا که هر صبح به او
صبح بخیر می گویند
اما خورشید تابان!
مهربان است هرروز
مهربانتر هر روز!
هزار نکته در یک نگاه می خوانم از سخن گفت چشم چیزها می دانمروزی که به من اشاره کردی گفتی تا وقتی که آیی منتظر می مانمآن لحظه و آن نگاه تو یادم هستاکنون که اسب صبر را می رانم
هزار نکته در یک نگاه می خوانم
از سخن گفت چشم چیزها می دانم
روزی که به من اشاره کردی گفتی
تا وقتی که آیی منتظر می مانم
آن لحظه و آن نگاه تو یادم هست
اکنون که اسب صبر را می رانم
کجا می روند مردم بی قرارو نام تو آرامش قلبهاستخدایا سلام
کجا می روند مردم بی قرار
و نام تو آرامش قلبهاست
خدایا سلام
بی تو آقا جانمآسمان سنگین استابرها غم دارندبه گمانم که زمینچیزی کم داردچشمانش باز استچون کویری خستهآسمان هم انگاربا زمین قهر گشته
بی تو آقا جانم
آسمان سنگین است
ابرها غم دارند
به گمانم که زمین
چیزی کم دارد
چشمانش باز است
چون کویری خسته
آسمان هم انگار
با زمین قهر گشته
رنگ زیبای خدا در شهر ما کمرنگ شدهکاش من نقاش بودمرنگ زیبای خدا رابر در و دیوار شهرمی کشیدمکاش من نقاش بودم...
رنگ زیبای خدا در شهر ما کمرنگ شده
کاش من نقاش بودم
رنگ زیبای خدا را
بر در و دیوار شهر
می کشیدم
کاش من نقاش بودم...