نوشته هاي گلمحمدي

نوشته هاي گلمحمدي

فقیر نگاه

تمام لحظه های من

به مثل شب سیه شده

تمام آسمان من

بدون نور مه شده 

تمام هر دو چشم من 

اسیر خاک ره شده

تمام این دلم عجیب

فقیر یک نگه شده

(0) نظر

خورشید

چند نفر خورشید را

در جهان می فهمند

یا که هر صبح به او

صبح بخیر می گویند

اما خورشید تابان!

مهربان است هرروز

مهربانتر هر روز!

(0) نظر

نگاه تو

هزار نکته در یک نگاه می خوانم 

از سخن گفت چشم چیزها می دانم

روزی که به من اشاره کردی گفتی 

تا وقتی که آیی منتظر می مانم

آن لحظه و آن نگاه تو یادم هست

اکنون که اسب صبر را می رانم

(0) نظر

بی تو آقا جانم

بی تو آقا جانم

آسمان سنگین است

ابرها غم دارند

به گمانم که زمین

چیزی کم دارد

چشمانش باز است

چون کویری خسته

آسمان هم انگار

با زمین قهر گشته

(0) نظر

رنگ خدا

رنگ زیبای خدا در شهر ما کمرنگ شده

کاش من نقاش بودم

رنگ زیبای خدا را

بر در و دیوار شهر

می کشیدم

کاش من نقاش بودم...

(0) نظر
X